معنی تاریخ نویس اسپانیایی
حل جدول
لغت نامه دهخدا
تاریخ نویس. [ن ِ] (نف مرکب) نویسنده ٔ تاریخ. مورخ:
تاریخ نویس عشقبازی
گوید ز نوشته های تازی.
نظامی.
تاریخ دار
تاریخ دار. (نف مرکب) مورخ. (آنندراج). دارنده ٔ تاریخ. نگارنده ٔ تاریخ. تاریخ نویس. کسی که تاریخ نویسد.
واژه پیشنهادی
مورّخ
اخباری
نمایشنامه نویس اسپانیایی
خوزه اچه گارای
بانوی نمایشنامه نویس اسپانیایی
روساریو آکوینا
فارسی به عربی
فرهنگ عمید
مربوط به اسپانیا،
از مردم اسپانیا: خوانندۀ اسپانیایی،
تهیهشده در اسپانیا،
(اسم) زبانی از خانوادۀ زبانهای هندواروپایی که در امریکای جنوبی، امریکای مرکزی، و اسپانیا رایج است،
تاریخ
زمان وقوع یک امر یا حادثه: در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۵۹،
دانش ثبت و شرح وقایع و سرگذشت پیشینیان: معلم تاریخ،
دوره و زمان معین و معلوم: تاریخ صفویان،
نوشته و متنی در مورد وقایع و سرگذشت پیشینیان: تاریخ بیهقی،
(اسم مصدر) تقویم، گاهشماری: تاریخ هجری،
* تاریخ جلالی: = تقویم * تقویم جلالی
* تاریخ رومی: = تقویم * تقویم رومی
* تاریخ شمسی: = تقویم * تقویم شمسی
* تاریخ قمری: = تقویم * تقویم قمری
* تاریخ مَلِکی: = تقویم * تقویم مَلِکی
* تاریخ میلادی: = تقویم * تقویم میلادی
* تاریخ هجری: = تقویم * تقویم هجری
* تاریخ یزدگردی: = تقویم * تقویم یزدگردی
عربی به فارسی
خرما , درخت خرما , نخل , تاریخ , زمان , تاریخ گذاردن , مدت معین کردن , سنه , تاریخچه , سابقه , پیشینه , بیمارنامه
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) منسوب به (اسپانیا) از مردم اسپانیا، از کالاهای ساخت اسپانیا، زبان مردم اسپانیا.
معادل ابجد
1482